۱۳۸۷ مهر ۹, سه‌شنبه

بالاخره كردان جعلي بودن مدركش را تائيد كرد

وزير كشور در نامه‌اي به رئيس جمهور جعلي بودن مدرك تحصيلي خود را تائيد كرده و نوشت: از فردى كه مدعى نمايندگى دانشگاه آكسفورد در تهران بوده، شكايت كرده است!!!!!
این هم از مملکت گل و بلبل ما!! بعد جناب رئیس جمهور در سازمان ملل فرمودند!: مدارکی که آمریکا برای مسئله هسته ای ایران ارائه می دهد جعلی است و این را هر فرد ساده ای نیز می تواند تشخیص دهد. مرحبا به رئیس جمهور دانا و صادق مان.
ضمنا مدرک فوق لیسانس و لیسانس ایشان هم مشکوک است و دانشگاه آزاد هنوز هیچ جوابی برای مدرک لیسانس و فوق این اقا نداده!!! اگر اونها هم جعلی باشه این آقا با مدرک فوق دیپلم هر چه بیشتر از حقوق یک فوق دیپلم گرفته حرام است و باید پس بدهد ما از حق خود نمی گذریم.

۱۳۸۷ مهر ۷, یکشنبه

عجب خشن!

معلوم نیست چه به روز این ساندویچی بدبخت آوردند این پسرهای... که مجبور شده این رو بنویسه!

۱۳۸۷ مهر ۶, شنبه

My blog got Page Rank 1

بعد از 1 ماه پیش که Page Rank وبلاگم صفر شد امروز Page Rank وبلاگم 1 شد. این خیلی خوب و خوش یمن بود!! :)
Page Rank رتبه ای هست که گوگل (Google) به وب سایت ها می ده که البته دارای شرایط زیادی هست که باید رعایت کرده باشید. این رتیه عددی هست بین 0 تا 10 که خود گوگل دارای Page Rank 10 می باشد.
وقتی PR یک سایت بالا می ره توی نتیجه جستجوهای مرتبط جز اولین ها ظاهر می شه.

۱۳۸۷ مهر ۵, جمعه

خاطره اي از دكتر حسابي به نقل از دكتر خزعلي!

« يادش به خير، ملاقاتي داشتم با پروفسور حسابي (پدر علم فيزيك ايران) - كه خدايش رحمت كند - مي گفت: "وقتي خواستم دانشگاه تهران را تاسيس كنم با وساطت يكي از دوستان وقت ملاقاتي از وزير معارف وقت گرفتم، پس از توضيح طرح، وزير معارف از من پرسيد: "دانشگاه بسازيد كه چه بشود؟" و من عرض كردم: "دكتر و مهندس ها كه براي تحصيل به فرنگ مي روند، در مملكت خودمات تربيت كنيم." و او پاسخ داد: "تربيت دكتر و مهندس براي ما صد سال زود است و بايد فرنگي ها براي ما اينكار را بكنند."

متاثر از كوته فكري وزير معارف و نااميد از انجام رسالتي كه بر دوش داشتم از دفتر وزير خارج شدم، رفيق شفيق كه آزدگي مرا ديد براي تسلي خاطر گفت: " من مي توانم از اعليحضرت (رضا خان) برايت وقت ملاقات بگيرم مشروط به اينكه وزير معارف نفهمد كه من اين وساطت را انجام داده ام!" وقت ملاقات با رضا شاه تعيين شد، براي او طرح تاسيس دانشگاه تهران را شرح دادم، و شاه پرسيد "كه چه شود؟" عرض كردم، به جاي آنكه جوانان ما به فرنگ بروند در مملكت خودمان دكتر و مهندس آموزش دهيم و رضا شاه باز پرسيد" كه چه شود؟" و عرض كردم: " اين جاده ها و راه آهن را آلمان ها مي سازند! مهندسين خودمان آن را بسازند و ... شاه بسيار استقبال كرد و گفت برويد طرحتان را بنويسيد به مجلس مي گويم راي بدهد! و من از همان شب شروع به نگارش طرح دانشگاه كردم.

فرداي آنروز از دربار به در خانه ام آمدند، تعجب كردم كه با من چه كار دارند، ديدم يكصد هزار تومان پول فرستاده اند كه اعليحضرت فرموده اند، كارتان را شروع كنيد و طرحتان را نيز بنويسيد. و اين همان مبلغ خريد زمين دانشگاه تهران است و كار ساخت و ساز همزمان با نوشتن طرح آغاز شد.

۱۳۸۷ مهر ۲, سه‌شنبه

بدون شرح!

No comment!

۱۳۸۷ شهریور ۳۱, یکشنبه

ذکر احوال شیخ مشائی

آن شیخ الکبیر، آن میخ المنیر(1)، آن سلطان دولت احمدی، آن در غلطان کارآمدی، آن اب ‏العروس المحمود، آن صاحب دولت موعود، آن آمده از بلاد رامسر، آن معاون ظاهرا خودسر، ‏آن شیخ المهندسین، آن مالک میراث زمان و زمین، آن رابط مشکوک، آن ضابط دائم الکوک، ‏آن ساری دائما جاری، آن رئیس سابق شهرداری، آن قطب المهاجرین، آن محب الظاهرین، آن ‏شیخ طیار، آن آکل ماست و خیار، آن پیامبر جدید بنی اسرائیل، آن پیام دهنده آمریکوفیل، آن ‏دائم الدیدار، آن یار غار، آن سابقا بیکار، شیخنا و مولانا اسفندیار، رحیم بود و دائما در سفر و ‏در حال جیم بود و در کابینه نهم مقیم بود. ‏

نقل است چون خواست به دنیا آید، مرغان هوا گریستند از هیبت آن طفل تا عقابی بیامد و ‏مرغان را بخورد، پس آن طفل بدنیا بیامد، آمدنی. و چون زاده شد قنداق خود بدرید و بر ‏دایگان خویش ...ید(2)، و به باغی رفته و راه همی رفت و صد حکیم و شیخ در فعل او حیران ‏بودندی و از همین رو چون دائما در راه رفتن همی بود، وی را شیخ مشائی گفتندی.‏

ابتدای کار او آن بود که در عبودیت پدر بود و اگر چه بنده زاده بود ولی از دو کون آزاده بود. ‏نقل است شیخنا در ایام صباوت به کشتی در نشست، و چون به دریا شد، صاحب کشتی مزد ‏طلب کرده همی گفت: اخ کون دااش! ( ترجمه: لطفا پول ما را بدهید) گفت: ندارم. چندانش ‏بزدند که بیهوش شد. چون به هوش بازآمد، مزد طلبیدند. گفت: ندارم. دیگر بار بزدندش. پس ‏گفتند پای تو بگیریم و به دریا افکنیم. ماهیان دریا درآمدند و هر یک دلاری در دهان به ایشان ‏دادند. صاحب کشتی این را که دید، همی گفت: ‏WooooooW‏ و بیهوش همی گشت و چون ‏به هوش آمد درپای او افتاد و اطاعت او همی کرد از آن معجزت. و چون در دریا بود از ‏کشتی پائین جسته و بر آب راه همی رفت تا به ساحل رسید. صاحب کشتی چون این را بدید ‏همی گفت: " الاشک العظیم! ایف انا ذهب بالماء وای یو ینتظر بالدولار"( ترجمه: آخه الاغ! ‏اگر بلد بودی روی آب راه بری مرض داشتی سوار کشتی شدی که کتک ات بزنیم؟) و این از ‏کرامات شیخنا بود.‏

و سبب توبه او آن بود که دائم السفر بود و چون به عثمانی درآمد شبی به مجلس شیوخ رفته به ‏دعا و نماز همی مشغول شد تا ضعیفه ای بر وی ظاهر گشته همی قر داد، شیخنا در او سخت ‏نگریست، اما هیچ نگفت. ضعیفه را باز قری دیگر درگرفت و رقاصگان آمدند و قر همی ‏دادند تا شیخنا نماز تمام همی کرد و خشمی سخت بگرفته گفت: " ایت ایز نات اسلام، آی ام ‏آمبرلا" و از آن بود که توبه همی کرد و از فرط انابت دو وبگاه تعطیل همی کرد و دیگر نه ‏خود برقصید و نه به مجلس رقص همی گشت.‏

نقل است که شیخ مشائی را شبی شیخ الرابطین معروف به امیر احمدی بصورت جهودی بر ‏وی ظاهر گشته بدو گفت: " آی لاو یو وری ماچ" و شیخنا جواب همی داد: " می تو" و از ‏هیبت این خواب صیحه برکشیده، ده شیخ بر وی ظاهر گشتند و علت پرسیدند. شیخنا بگفت: " ‏ما دوست ملت اسرائیل هستیم." و چون این بگفت شیخان وی را بزدند. پس گفت: " من نگفتم ‏ما دوست ملت اسرائیل هستیم." پس شیخان باز او را بزدند، از آن سبب که شیخان مرض ‏داشتندی و در هر حال می زدند. پس بگفت: " به هزار بار بگویم که منظور من از اسرائیلی ‏ها فلسطینی ها بود" پس این بار نیز او را بزدند تا شیخ منور محمود العلماء بر وی نازل گشته ‏و شعری بخوانده و همی گفت:‏

شعر
به چشام نگاه کن و دستتو بذار تو دستم
من رو رو سیا کن و دست تو بذار تو دستم
‏( ترجمه شعر: حواسم هست، بالاخره تو پدر عروس منی دیگه خره، نمی ذارم ضایع بشی)‏
و دست شیخ را بگرفت و وی را از آن مهلکه نجات بداد.‏

شیخ محمد نوری از علمای طریقت " سیمائیون" از وی جملات عالی نقل کرد. پس شیخنا ‏بگفت: " النوروز اول السنه"( ترجمه: نوروز اولین روز سال می باشد.) و بگفت: " انا ینتظر ‏بالمناظره بالساعه الکثیر"( ترجمه: من برای یک مناظره صد ساعته آماده ام) و بگفت: " ‏لایستعفی بالنوکر المله زورکی"( ترجمه: بابا استعفا نمی دم، زور که نیست) ‏

نقل است چون خواست بمیرد عزرائیل بر وی نازل گشت و گفت آماده باش تا جانت بگیرم. ‏پس بگفت: دقیقه ای فرصت ده تا آنچه خراب کردمی بقاعده کنم. و عزرائیل وی را فرصت ‏بداد تا به قول خویش کند. و از آن روز هشت هزار سال بگذشت و عزرائیل بمرد و شیخنا کار ‏تمام نکرد و هنوز زنده است رضی الله عنه. ‏

‏1) میخ المنیر: میخ نورانی، نوعی میخ که برق می زند. عضو سمج کابینه نهم.‏
‏2) ...ید: جاافتادگی از نسخه اصلی است. در نسخه چاپ مسکو آمده است( پرید)، در نسخه ‏دهلی آمده است( دوید) و در نسخه لایدن آمده است( دی دیری دی دید)‏


منبع : http://doomdam.com - ابراهیم نبوی

۱۳۸۷ شهریور ۲۹, جمعه

business bay

۱۳۸۷ شهریور ۲۸, پنجشنبه

سوتی خبر گزاری فارس


والا ما که نمی دونستیم استان کاشان هم وجود داره. در همین جا از طرف عموم ملت فهیم و نظام دوست! ایران از خبر گزاری وزین فارس تشکر می کنم که ما رو آگاه کرد!!!
برای مشاهده بهنر تصویر بر روی آن کلیک کنید.

Real Estate Forum

I have Uploaded a Real Estate forum for Realtyna . Click Here for visite the forum.

۱۳۸۷ شهریور ۲۷, چهارشنبه

برج های گردان!!! The Rotating Tower

شاید کمی تعجب آور باشد ولی در دوبی پروژه برج های چرخان در حال اجراست. شما می توانید برای خبر کامل تر به لینک زیر مراجعه کنید.
The Rotating tower is a wonder project in Dubai. You can visite the following link for more information

Click here : The Realtyna Group

۱۳۸۷ شهریور ۱۷, یکشنبه

حمایت از حضور خاتمی

اخیرا سایتی از طرف حامیان خاتمی برای اینکه از او دعوت کنند به صحنه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بیاد، ایجاد شده. اگر شما هم طرفدار اوئید همین حالا به سایت www.mowj.ir بروید و از او دعوت کنید بیاید.

۱۳۸۷ شهریور ۱۵, جمعه

Realtyna SEO

I have a project in which I must present a proposal for enhancement the rank of Realtyna website. I started my job by searching in the web and I read relevant articles. I have started gathering different kinds of information and I will report to my boss as soon as possible. Realtyna focues its activity in the UAE including Dubai, Ajman and Abu Dhabi. There are a lot of pages that I must analyze.